سوسانو با بامانگ ، فرمانده دزدها صحبت میکنه و میگه من حاضرم اون ضرری رو که به
تو زدم جبران کنم، من دارم به گوسان میرم اونجایه کوه نمکه اگه موفق بشیم همه ضرر
تو رو میدم
![](http://i42.tinypic.com/2uzpm9w.jpg)
سه نخاله که نگران هستن ،علت اومدن سوسانو رااز جومانگ میپرسن اونم میکه من فقط
میدونم اومده معامله کنه
![](http://i41.tinypic.com/15fohnn.jpg)
دوچی خبر زندانی شدن جومانگ رو به شاهزاده پو میده و میگه خیالت راحت دیگه
جومانگ رفت!!!
![](http://i44.tinypic.com/2je1vnp.jpg)
پو هم خوشحال و شنگول به داداش و ملکه میگه جومانگ مرده، تسو میگه پس اونایی
که باهاش بودن چی(مثلا نگران سوسانو هست) پومیگه من اونا رو نمیدونم، تسو عصبانی
میشه و میگه 100بار بهت گفتم تا با چشم خودت ندیدی انقدر مطمئن نگو، و سرش داد
میزنه، پو به ملکه میگه مامان چرا اینو تربتیش نکردی، مامانش هم برای اینکه بین سگ
و گربه دعوا نشه میگه خب مامان جون راست میگه دیگه حواستو جمع کن
![](http://i41.tinypic.com/b6rc6c.jpg)
بویونگ پیش یوهوا میاد، یوهوا میگه از این به بعد هواتو دارم حالا واسه چی اومدی
، اونم قضیه زندانی شدن جومانگ رو میگه،
![](http://i42.tinypic.com/2coh0k3.jpg)
تسو که نگرانه ، میره پیش یون تابال ومیگه شنیدم گروهت به پست دزدها خوردن،
اونم میگه ما بار اولمون نیست ، دختر من شیره!!
![](http://i44.tinypic.com/vnkmyf.jpg)
وقت رفتن تسو، یوهوا از در میاد تو !تسو که انگار مادر شوهر یوهو هست نه پسر
هووش، بهش میکه تو اینجا چیکار داری ؟ اونم واسه اینکه دشمن شاد نشه میگه
اومدم از یونتابال واسه مراقبت از جومانگ تشکر کنم
![](http://i44.tinypic.com/xf6qtc.jpg)
وقتی با یون تابال تنها میشه، یوهوامیکه اوضاع خطریه انگار میخوان جومانگ روبکشن
یه کاری بکن، یونتابال هم نگران میشه و محافظ رو میفرسته بره ببینه چه خبره
![](http://i39.tinypic.com/11b24q1.jpg)
بامانگ جومانگ و او ن سه تا رو ازاد میکنه و عذرخواهی میکنه ، اونا هم
راه میفتن و میرن
![](http://i41.tinypic.com/2gt4xuu.jpg)
سایونگ به سوسانو میگه تو از بابات هم بهتر میشی، جومانگ و سه نخاله هم
که جشن گرفتن و در حال خودرن هستن که ماری به جومانگ میگه هیچ تاجری اینکار رو که سوسانو
کرد نمیکنه، اون دوست داره که اینکارو کرد
![](http://i43.tinypic.com/sx0qv6.jpg)
![](http://i44.tinypic.com/140c8dc.jpg)
سوسانو به یاد حرف جومانگ میفته که میگفت من جونم رو برای تو میدم و تو دلش
قلنج میزنه!
![](http://i39.tinypic.com/2150i1f.jpg)
توی راه سربازهای بومانگ جلوشون رو میگیرن، محافظ ها دست به شمشیر میشن که سوسانومیکه
این از خوده ، قرار از ما محافظت کنن ولشون کنین،
![](http://i42.tinypic.com/25z3rbn.jpg)
![](http://i43.tinypic.com/30b0k1t.jpg)
سهمیه خیلی کم نمک بین مردم تقسیم میشه ، بین مردم برای نمک دعوا میشه و همین
خبر به گوش شاه هم میرسه
![](http://i43.tinypic.com/2nr0crc.jpg)
![](http://i39.tinypic.com/1oxc82.jpg)
![](http://i41.tinypic.com/2nb4wol.jpg)
محافظ به یونتابال خبر میده که اوضاع سوسانو خوبه و رفتن به سمت گوسان
![](http://i39.tinypic.com/zvcrqv.jpg)
یونتابال به شاه میکه من 2000کیسه نمک بهت میدم عوضش تو بذار یه کارگاه تولید
اسلحه راه بندازم شاه که با مسئله نمک مشکل داره قبول میکنه ، موقع رفتن از قصر ،
یوهوا اونا رومیبینه و یونتابال از نگرانی درش میاره
![](http://i41.tinypic.com/km8id.jpg)
![](http://i41.tinypic.com/23mdfs.jpg)
ملکه به یکی ازکاهن ها میگه ، رابطه بین شاه و کاهن بزرگ خیلی بده واسه
همین من میخوام تو کاهن بشی
![](http://i44.tinypic.com/34pdef7.jpg)
کاهن هم که بیکار نمیشینه از یوهوا میخواد با شاه صحبت کنه تااز تصمیمش برگرده
این وسط هم هر چی بند بوده به اب میده
![](http://i43.tinypic.com/vw5xi.jpg)
میگه وقتی بچه بودم اومدم قصر و همینجاشاهزاده گیوم رو دیدم ، از همون وقت عاشق
هم شدیم، ولی سرنوشت من این بود که کاهن بشم و نمیتونستم بامردی باشم، اما هنوز هم
اگه باهاش روبرو میشم با عشقم باهاش روبرو میشم تو ازش بخواه از نظرش برگرده،
یوهوا مخالفت میکنه و میگه ، من نمیخوام اون تسلیم دولت هان بشه و به ملاقات
شاه میره و میگه من ازتصمیمت حمایت میکنم
![](http://i43.tinypic.com/3166fzl.jpg)
جومانگ و دارودسته به گوسان میرسن اما از هر کی درباره کوه نمک میپرسن فرار
میکنه
![](http://i42.tinypic.com/2lm030w.jpg)
هر چی میگردن کمتر پیدا میکنن تا اینکه سرو صدای بامانگ
بلند میشه که شما منو گول زدین، همون موقع یه پیرمرد
میاد و
![](http://i44.tinypic.com/1zprtjt.jpg)
![](http://i41.tinypic.com/4khef4.jpg)
![](http://i43.tinypic.com/33vyo1h.jpg)
جریان رو براشون میگه...پیرمرده میگه که ما مردمی بودیم که در رفاه بودیم تا
اینکه کاهنمون استفاده از کوه نمک رو غدقن کرد و مردم فقیر شدن اگه شما بخواین جاشوبهتون
نشون میدم در عوضش هم هیچی نمیخوام...
![](http://i44.tinypic.com/28begsl.jpg)
میرن به کوه و نمک پیدا میکنن اما از بس که سر و صدا میکنن نگهبان ها پیرمرده
رو میکشن و خودشون هم دوباره زندانی میشن
![](http://i40.tinypic.com/ydlsn.jpg)
![](http://i41.tinypic.com/261ghs0.jpg)
میگن مسئول کاروان کیه، جومانگ میخواد مردونگی نشون بده میگه منم اما سوسانو میگه
وایسا کنا ر خودم میرم
![](http://i42.tinypic.com/2cmvqxl.jpg)
سوسانو با کاهن گوسان روبرومیشه و حاضر جوابی میکنه
![](http://i43.tinypic.com/20i7uk9.jpg)
میگه من مملکتی به این بدبختی و مردمی به این فقیری ندیدم چرا نمیذاری مردم از
نمک استفاده کنن
![](http://i41.tinypic.com/2h38r5l.jpg)
کاهن میکه قبلا دزدها به ما حمله میکردن ، تا اینکه قوم هابک به ماکمک کرد، من
قسم خوردم از این کوه استفاده نشه مگه اینکه رییس قوم هابک یا از بازمانده هاش
بیاد و کوه رو به اون بدم، اگرچه الان هابک جز دولت هان هست
یه دفعه سوسانو یادش میاد که جومانگ بهش گفته بود پدربزرگم جز قبیله هابک بوده
و اون از گوسان واسه مادرم گفته
میان جومانگ رو میبرن و کاهن جلوی جومانگ تعظیم میکنه
![](http://i44.tinypic.com/10x65aa.jpg)
شاه به خاطر کمبود نمک دستور حمله به اوکجورو میده تا نمک لازم رو به دست بیارن
و خودش هم در جنگ شرکت میکنه و قرار میشه فرماندهی با خودش باشه اما تسو میاد جلو
و از شاه میخواد رهبری به عهده ا ون باشه
![](http://i42.tinypic.com/2l9h3fb.jpg)
اتش حسادت در چشمهای شاهزاده پو موج میزنه
نخست وزیر تسو رو شماتت میکنه و میگه به جای اینکه جلوش رو بگیری میخوای رهبر
هم بشی
دائه میگه تو که بابامو میشناسی!نظرش عوض نمشه، اما ا گه تو جنگ ببرم، میتونم
رضایتش روبدست بیارم
![](http://i39.tinypic.com/23wv4v6.jpg)
وقتی حاکم هیون تو میفهمه که شاه میخواد به اکجوحمله کنه میگه اون سربازهایی که
من ازشون خواستم فیلم بود میخواستم عکس العمل شاه رو ببینم! ما ا ز اوکجو حمایت میکنیم
برای جنگ اماده شین
![](http://i42.tinypic.com/156e4jr.jpg)
شاه از یون پالمو میخواد شب وروز شمشیر و اسلحه بسازه
![](http://i44.tinypic.com/1he248.jpg)
کاهن زمان اعزام رو تعیین میکنه و به شاه میده
![](http://i40.tinypic.com/1j7w4k.jpg)
همون وقت جومانگ از راه
میرسه و به شاه میگه از جنگ دست بکش که ما واست نمک اوردیم...
![](http://i42.tinypic.com/zmxmh1.jpg)
![](http://i42.tinypic.com/6t1k04.jpg)