با عرض خسته نباشید به دوستان عزیز.
از امروز دیگه روی سیستم وبلاگ پارسی باکس مطلب مینویسم
الان هم در حال انتقال مطالب وبلاگم با کمک سیستم انتقال وبلاگ پارسی باکس به سیستم وبلاگشون هستم.
شما هم یه سر به اونجا بزنید
اینم آدرس سایت : http://www.parsibox.com

سلامتی وزیبایی پوست
مطلب
وب سایت رسمس سریال افسانه جومونگ

عنوان :وبلاگ
متن :


زن

همانطور که در مقاله پیشین گفته
شد،عوامل متعددی وجود دارند که بر نهاد خانواده و ایجاد تغییر و تحولاتی
بر آن، موثر بوده اند.از جمله این عوامل که از اهمیت بسیاری برخوردار است،
نهضت فمینیسم و انعکاس حاصل از آن است. لذا طی سلسله مقالاتی به بررسی
نهضت فمینیسم و مختصات آن و تاثیر این جریان بر نظام خانواده پرداخته
خواهد شد. ضمنا به دلیل حساسیت و اهمیت بحث، از مخاطبین این مطالب تقاضا
می شود، برای فهم درست و دقیق این مبحث، تمامی مقالات ارائه شده در این
رابطه را مطالعه کنند، تا دچار ابهام و سردرگمی نشوند.

ایمانوئل
کاستلز، یکی از نظریه پردازان مهم در دوران معاصر، در کتاب خود تحت
عنوان"عصر اطلاعات" عباراتی را ذکر کرده به این ترتیب:"...در کشورهای
صنعتی، اکثریت رسمی از زنان، خود را با مردان برابر میدانند. خود را
سزاوار حقوق و کنترل بر جسم و زندگی خویش، می انگارند.این آگاهی به سرعت
در سرتاسر جهان گسترش می یابد و این مهمترین انقلاب است."

همانطور
که ذکر شد، به گفته کاستلز،از بزرگترین انقلاب ها و تحولات عصر حاضر، وقوع
انقلابی در راستای احیای حقوق زنان است. در واقع مقصود کاستلز اشاره ای
نسبت به اهمیت نهضت فمینیستی در سرتاسر جهان، می باشد. احتمالا پیشرفت
چنین انقلابی در بسیاری از موارد، موجب برانگیخته شدن خشم مردان، بابت از
دست دادن قدرت هایشان، می شود، فلذا این مطلب نیز، به این جریانات انقلابی
دامن می زند و کشمکش ها بیشتر می شود و به دلیل حساسیت موجود، قاعدتا این
انقلاب،انقلابی نیست که با نرمی و ملایمت پیش رود. در ادامه، کاستلز از رخ
دادن نوعی دعوا سخن می گوید. مشاجره ای که به نظر می رسد میان پدرسالاری و
نهضت های فمینیستی رخ داده است. اما برای درک دقیق تر این ماجرا بهتر است
نگاهی به تاریخچه این نهضت داشته باشیم. بررسی این مطلب که اصلا چه عواملی
موجب به وجود آمدن نهضت فمینیسم شد.

به گفته کاستلز،از بزرگترین انقلاب ها و تحولات عصر حاضر، وقوع انقلابی در راستای احیای حقوق زنان است

فمینیسم در معنای لغوی
مرد

معنای
لغوی این واژه ریشه در زبان فرانسوی دارد. در فرهنگ عمید این واژه به این
صورت تعریف شده است: طرفداری از حقوق زنان، هواداری از حقوق و آزادی زنان،
آزادی خواهی زن، زن وری و مونث گرایی.

 فمینیسم به عنوان یک اصطلاح
سیاسی، از سال 1837 م. وارد فرهنگِ فرانسه شد. این واژه هر چند در ارائه
چهره ای کلی و منهای مشخصه های یک مکتب سیاسی - اجتماعی، واژه ای گویا
است؛ اما با دارا بودن این کلیت مفهومی، از مؤلفه ها و شناسه های معرفی یک
تفکر خاص، تهی می باشد. برای فهم معنای خاصِ اراده شده از فمینیسم، به
پسوند آن نیاز است و این پسوندها هستند که تعیین کننده نوع گسترش، مشخصه
ها و اهداف خاص آن می باشند و بدین ترتیب است که مثلاً فمینیسم رادیکال از
فمینیسم سوسیالیست متمایز می گردد. بنابراین به طور کلی می توان گفت که
تعریف دقیق و مشخصی نمی توان ارائه داد و همه تعاریف ارائه شده در نهایت
به این مساله ختم می شوند که فمینیسم یعنی فردی که معتقد به این باشد که
زنان به دلیل جنسیت زنانه شان، دچار تبعیض هستند و این تبعیض بایستی از
میان برود تا زنان به تمامی خواسته های خود، آزادانه دست یابند.

اما
مطلب مورد نظر در این بحث، بررسی خاستگاه های آفرینش نظریه های فمینیستی
می باشد. به نظر می رسد نوع نگرش برخی از ادیان نسبت به زن، در این زمینه
عاملی موثر بوده است. چرا که جایگاه زن در برخی موارد در این ادیان به
گونه ای بوده که به نوعی برای زنان، احساس حقارت ایجاد می کرده است. به
عنوان مثال در دین یهودیت، یک زن بعد از مرگ شوهرش، جزء میراث او محسوب می
شده و همانند اقسام مادی به ارث برده  می شده است- حال آنکه در اسلام از
همان ابتدا زن حق ارث داشته است-. در یهودیت اینطور گفته شده که شان زن در
حدی است که هرگاه آفرینش، از پدید آوردن یک مرد ناتوان گردد، یک زن خلق می
شود.

معتقدان به یهودیت سالهای دراز زن را مایه مصیبت و بدبختی می
دانستند و وجود او از آنرو قابل تحمل نبود و مردان در نیایش خود تکرار می
کردن "خدایا ترا سپاسگذارم که مرا کافر و زن نیافرید!"

قانون

دختران
یهود اگر ازدواج کرده باشند ارث نمی برند، و ارث در صورتی به دختر می رسد
که متوفی فرزند پسر نداشته باشد. در تلمود ( مهمترین کتاب یهود بعد از
تورات) نیز در خصوص زن آمده است : انسان موظف است هر روز این سه دعای برکت
را بخواند : متبارک است خدایی که مرا یهودی خلق کرد . که مرا زن نیافرید .
که مرا یک بی سواد وبی معرفت به وجود نیاورد . در کتاب نمازِ دعای برکت
این چنین آمده است که مرا بت پرست خلق نکرد . که مرا غلام نیافرید و که
مرا زن به جهان نیاورد . چندی پیش نیز یک زن استاد دانشگاه
عربستان در روزنامه الرای العالم کویت به تشریح برخی از جنبه های وضعیت
زنان در دین یهود پرداخت . اطلاعاتی که از این پژوهش گر عربستانی منتشر
شده بدین شرح است :

 - در صورت نبود 10 مرد ، زنان نمی توانند نماز جماعت برگزار نمایند .

- زنان حق خواندن تورات در برابر دیوار ندبه را ندارند .

- پدران نباید تورات را به دختران خود بیاموزند زیرا از دیدگاه آن ها زنان
آمادگی آموزش را ندارند و از این رو به دلیل سوءتفاهم در فهم تورات، آن را
به شکل یاوه ای تحریف خواهند کرد .

- شهادت یک صد زن معادل یک مرد است .

- مرد
نباید از میان دو زن، دو سگ و دو خوک رد شود. همچنین دو مرد هم نباید
اجازه دهند که یک زن ، یک سگ و یا یک خوک از میان آن ها عبور نماید.

اما
در مسیحیت نیز این داستان به گونه ای دیگر تکرار می شود.در این دین،
صراحتا زن موجودی پلید معرفی می شود. حتی در انسان بودنش تردید می کنند.
زمانی در جامعه کلیسایی بحث بر سر این مطلب بوده که زن از روحی همچون مرد
برخوردار نیست. آیا به این دلیل باید او را در گروه وحوش قرار داد یا در
میان موجودات متفکر؟ یعنی به عبارتی بر سر اینکه زن را عضوی از اعضای بشر
حساب کنند، دچار تردید بودند. برای بررسی و درک بهتر از این موضوع به برخی
از روایت های تاریخی در این زمینه اشاره می کنیم.

در یهودیت اینطور گفته شده که شان زن در حدی است که هرگاه آفرینش، از پدید آوردن یک مرد ناتوان گردد، یک زن خلق می شود

مقوله زن و حقوق او از منظر تاریخی

در
روم باستان، زنان از حقوق اجتماعی برخوردار نبودند و از ارث محروم بودند.
پس از مرگ شوهر، زن مانند سایر اشیاء، به ورثه منتقل می شد. همانطور که در
این مورد گفته شد. رومیان با آنکه در قوانین و حقوق، پیشرفت کرده بودند؛
اما افکار عامه نسبت به زنان، متمایل به خشونت و سختگیری بود.

دختر

در
دمکراسی آتن، زنان با بردگان و ولگردها برابر بودند و حق رأی و مالکیت
اقتصادی نداشتند؛ به گونه ای که به زنان اجازه خرید و فروش در اشیاء
گرانتر از بیست من جو، نمی دادند. یعنی به طور کلی زنان شهروند درجه دوم و
سوم تلقی می شدند.

با سقوط امپراطوری روم، فضای اجتماعی تا حدودی
نسبت به قبل تلطیف شد. قرون وسطی، نسبتا اوضاع بهتری برای زنِ اروپای قدیم
بود. در قرنهای ششم و هفتم میلادی ، زنان حتی در دیرها و کلیساها تا حدی
به اندازه مردان سهم داشتند و به ریاست برخی دیرها هم نائل می شدند.

در
قرنهای دهم و یازدهم میلادی، زنان آرام آرام وارد مسائل سیاسی، حکومتی و
قضایی شدند. این دوره، مقارن بود با ورود و نفوذ اسلام به اروپا که ره
آورد بزرگ این نفوذ، افزایش حرمت حقوق زن در جامعه و فرهنگ اروپا می باشد.

در
سده های سیزدهم و چهاردهم میلادی، ساختار اقتصادی و اجتماعی اروپا متحول
شد و تضعیعات حقوقی زنان و کاهش حرمت و کرامت زن اروپایی شکل گرفت.
بیشترین دوران تهاجم به کرامت زن و حقوق مادی و معنوی او در غرب بعد از
رنسانس بود؛ دورانی که از آن به مرگ مدنی زن تعبیر شده است .....

ادامه دارد...

فاطمه ناظم زاده/گروه جامعه و سیاست

منابع:

- گنجینه ای از تلمود . نوشتة راب دکتر . ا . کهن .

- واژه های فرهنگ یهود ناشر انجمن جوامع یهودی تل آویو

- مجله اینترنتی فصل نو

- کتاب عصر اطلاعات. ایمانوئل کاستلز. جلد دوم

منبع.موسسه تبیان